دو فرض اساسی در مورد کنترل خشم وجود دارد .
الف – بسته به ماهیت و باورهایی که اساس خشم را تشکیل می دهند ، خشم می تواند مناسب یا نامناسب باشد .
ب – داشتن مهارت و به کارگیری تکنیک مناسب برای کنترل هر دو نوع خشم بسیار مهم است . وقتی خشم مناسب است می تواند عامل کمک به ما باشد . این وضعیت می تواند به ما کمک کند تا برای بهتر شدن اوضاع و رسیدن به اهدافمان وارد عمل شویم . برعکس ، خشم نابجا می تواند بسیار مخرب باشد و ما را از رسیدن به هدفمان باز دارد . به هر حال ، هر دو نوع خشم اهمیت موضوع مقابله را مطرح می سازد . مقابله می تواند مسئله مدار یا هیجان مدار باشد .
مقابله مسئله مدار ، بیرونی و شامل درگیری مستقیم با علت خشم است . مثلا اگر فروشنده جنسی را به شما گران فروخته می توانید با او صحبت کنید ، احساسات خود را بیان کنید و نتیجه مثبتی به دست آورید . مقابله مسئله مدار با قاطعیت ما رابطه مستقیم دارد .
مقابله هیجان مدار شامل کار درونی به شیوه مثبت بر روی خود است . این کار موقعی مناسب تر است که خشم از باورهای نامناسب ناشی شده باشد .
تکنیک های مهم مقابله با خشم عبارتند از :
1- تقویت عزت نفس 2- غربال کردن باورهای منفی 3- خویشتن پذیری و دیگر پذیری 4- کاهش حساسیت ؛ مثل باور به ناراحت بودن اوضاع ، باور به تحمل ناپذیر بودن ناکامی ها ، باور به محکوم کردن خود یا دیگران 5- عجول نبودن در قضاوت ها 6- ابراز قاطعانه خشم مناسب 7- بخشش خود و دیگران 8- خود آرام سازی 9- تغییر محیط 10- پرهیز و یا کاهش حسادت .
راه های دیگر برای رهایی از خشم ورزش است . ورزش باعث می شود تا اندروفین وارد جریان خون شما بشوند و در نتیجه نشاط و سرحالی احساس کنید . بعد از ورزش ، هم بدن و هم روان آرامش احساس می کنند .
برخی از غذاها مثل ؛ صرف میوه های تازه ، سبزیجات ، غلات ، نشاسته ، ماهی و گوشت مرغ ، می تواند توانایی بدن شما را برای تحمل استرس و جلوگیری از خشمگینی سریع بیفزایند .
خستگی زیاد نیز یکی از علل خشمگین شدن افراد است . در این موقع کمی خوابیدن ، دوش گرفتن ، آب سرد نوشیدن ، محدود کردن فعالیت ، می تواند تا حدودی از خشم شما بکاهد .
کمک اطرافیان و استفاده از تحسین و تشویق به جا و به موقع و مناسب راه دیگر کاهش خشم است . همچنین قطع تشویق های اجتماعی نسبت به اعمال خشمگینانه ، یکی از راه های خاموش سازی خشم است .
نادیده گرفتن برخی از رفتارهای خشن به هنگام ظهور خشم نیز راه دیگر است .
به طور خلاصه :
اگر حقوق خود را بشناسیم . حقوق دیگران را بشناسیم و به حقوق دیگران احترام بگذاریم دچار خشم نخواهیم شد . اگر نسبت به نظریات خود تعصب نشان ندهیم ، انعطاف پذیری را پیشه خود کنیم و به همیاری اهمیت بدهیم هیچگاه دچار خشم نمی شویم و چنانچه برای مشکلات پیش آمده سعی کنیم ، بدون عجله ، راه حل هایی بیابیم ، نظرات خود را روش بیان کنیم ، برای انجام کارهای خود برنامه ریزی نماییم و در صورت نیاز از دوستان و یا افراد متخصص و مطمئن کمک بگیریم گرفتار خشم نخواهیم شد .
|
رابطه خشم با عزت نفس
کسانی که عزت نفس ندارند خود را قبول ندارند . در نتیجه بازخوردهای دیگران در مقابل رفتارشان را بیشتر منفی ارزیابی می کنند ، ( در صورتی که در درون تشنه ی بازخورد مثبت هستند ) اما باورهایشان نسبت به خودشان نمی گذارد تا آن را مستحق خود بدانند ، سرانجام حالت تدافعی می گیرند و بیش از همه دچار خشم نابجا می شوند . چون در خود احساس کمبود می کنند .بنابراین خشم برای این افراد ، حاصل باورهایشان است .
یکی دیگر از عواملی که موجب خشمگین شدن افراد می شود حسادت است ، حسادت یعنی عدم تحمل موفقیت دیگران به طور غیر منطقی .
مثلا فردی در انجام کاری بر اساس استعداد ، توانایی، پشتکار موفق می شود . اما ما فکر می کنیم شانس یا کمک دیگران و یا ارفاق و پارتی بازی و ... منجر به موفقیت او شده است . در صورتی که اگر بدون حسادت بررسی کنیم معلوم خواهد شد که فرد از دقت ، تمرکز حواس ، هوش و یا پشتکار و تلاش بیشتری برخوردار بوده است .
بنابراین معلوم می شود که باور غیر واقع گرایانه و عجله در قضاوت باعث خشم ما شده است .لذا برای کنترل خشم خود ، باید صفات تحمل ، خوشبینی ، و حقیقت بینی را در خود تقویت کنیم و از عجول بودن در قضاوت خودداری نماییم . بعضی وقت ها از عدم افشای خشم مناسب خشمگین می شوید ، در این موقع باید آنچه را که باعث خشم شده به راحتی بگویید ، اما با دلیل و به طرز مناسب ؛ مثلا به جای این که بگویید « شما مرا خشمگین کردید » بگویید « وقتی شما این کار را می کنی من خشمگین می شوم »
نشانه های جسمانی و روانی خشم
علایم فیزیکی : تپش قلب ، افزایش فشار خون ، تند شدن نفس و افزایش انقباض ماهیچه ها ، گاز گرفتن ، تف کردن ، لگد زدن ، نیشگون گرفتن ، هل دادن ، ناسزا گفتن ، زدن و ... از نشانه های فیزیکی خشم هستند .
علایم روانی خشم : افسردگی ، رفتار خصمانه و احساس ترس ، وحشت زدگی و هراس ، بی اعتنایی و یا بی توجهی ، کاهش قدرت حافظه یا فراموشی ، از نشانه های روانی خشم می باشند .
علت های خشم
ضعف عزت نفس ، داشتن باورهای منفی و غیر واقع گرایانه ، ضعف خویشتن پذیری و دیگر پذیری- نحوه برخورد پدر و مادر با خشم فرزند در دوران کودکی ، خجالت و کم رویی ، ترس از ابراز خشم در دوران کودکی به خاطر طرد شدن ( پنهان مصنوعی خشم ) – احساس کمبود و بی ارزشی در باره خود – عدم وجود صفات بخشش – برخی از مواد غذایی – خستگی زیاد – حسادت – جلب توجه دیگران و به دست آوردن خواسته ها از علت های مهم خشم هستند .
- همچنین دخالت های بی مورد در کارهای روزانه افراد – تحمیل وظایف سنگین تر از توانایی مثل واگذاری تکالیف سنگین از سوی معلم به دانش آموز – مقایسه فرد با دیگری به صورت کاهش ارزش او ، از علل دیگر خشم هستند . حتما می دانید هیچ کس در هیچ سنی ، دوست ندارد وقتی که با دیگری مقایسه می شود از ارزش کمتری برخوردار شود یا احساسات او مورد تمسخر قرار گیرد ؛ زیرا این قبیل رفتار را حمله به شخصیت و احساسات خود تلقی می کند .
علت دیگر اینکه از خشم به عنوان حربه ای برای غلبه بر ترس استفاده می شود ؛ زیرا به هنگام خشم شدید ، فرد ممکن است از بی حالی و سستی رها شود و انرژی زیاد پیدا کند و بتواند قدم های مثبتی برای غلبه بر ترسش بردارد و یا ممکن است باعث شود دیگران بترسند و خواسته های فرد خشمگین را برآورده سازند .
مواجه شدن با بی عدالتی ها ، تبعیض ها و یا حق کشی ها ، درمحل کار یا محیط زندگی علت مهم دیگری است .
حالا که با برخی از علت های خشم آشنا شدید به درون خود بنگرید و ببینید کدام یک از علت ها موجب خشم شما می شود ؟
درجایی بنویسید و در صدد رفع عوامل غیر منطقی برآیید .
عواقب و پیامد ها ی خشم
خشم به عنوان یک حالت هیجانی طبیعی ؛ اما معمولا نامناسب ، می تواند دارای پیامدهای منفی زیر باشد.
1- موجب قطع ارتباط با اعضای خانواده ، دوستان و یا همکاران می شود .
2- باعث آسیب دیدن جسم و روان و ضعف توانایی های عمومی انسان می شود .
3- سبب تحمیل هزینه های اضافه و آسیب به اقتصاد خانواده می شود .
4- دقت ،تمرکز حواس و توجه را به شدت مختل می کند .
5- میزان یادگیری انسان را کاهش می دهد .
6- موجب خستگی و کسالت و بی حالی شخص می شود.
7- سبب ظهور بیماری های مختلف جسمی و روحی می شود .
8- در حالت شدید ، از هم گسستگی پیوند های خانوادگی را در پی خواهد داشت .
9- شخصیت فرد را مختل کرده و باعث تحقیر و درماندگی او می شود .
منبع مقاله : کتاب مهارتهای اساسی زندگی سالم
|